loading...

تویی از جنس سکوت که سکوتت

عشق را شرمی هست که زبان عاجز از آن است که بیانش دارد تا تمنای دل خویش به معشوق گو ید عاشقان را سخن از دیده عیان است که اگر دل سپارند و نظر باز نباشند عاشقان از کهن ایام همه پاک بازند عشق را با

سعید صفری محمدی بازدید : 28 دوشنبه 17 شهریور 1393 زمان : 11:56 نظرات (0)

عشق را شرمی هست

که زبان عاجز از آن است

که بیانش دارد

تا تمنای دل خویش به معشوق گو ید

عاشقان را سخن از دیده عیان است

که اگر دل سپارند و نظر باز نباشند

عاشقان از کهن ایام همه پاک بازند

عشق را با هوس هیچگونه سرو سری نیست

آنچه دل حکم کند عشق بر اصل وجود است

نه تمنای هوسناک تن خواه هوس ران

که پی شیطنت خویش برای گذران لحظه ای

به تباهی بکشند نام شریف عاشقان

عشق را چشم فقط چشم دل است

عاشقان با دلشان ناظر معشوق باشند

اگرآنان پی آن عشق خدایی باشند

با صدای ضربان دل خویش

مست ز دیدار حبیبان باشند

عاشقان آموختن که بسوزند ز فراغ

همچو شمعی که بسوخت

تا که روشن بکند محول انس

عاشقان با گذر از عشق زمینی

به معشوق الاهی برسند

اگر آنگونه که باید به او دل سپرند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 42
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 99
  • بازدید سال : 205
  • بازدید کلی : 3,797