ترانه هایم رنگ غم دارد
ببین صدایم صوت غم دارد
من پریشان،اسیردیوان
دراین بتستان شدم چه ویران
خداکجابود چراندیدش
صدای مظلوم رو نشنیدش
به قتل وغارت نظارگر بود
این همه ظلم وچطور ندیدش
دلم گرفته خراب ایام
نگارکم من شدم سیه فام
چه بی قرارم این شب تارم
کنایه هاشون نکرد خرابم
دیگه امیدی به ایزدم نیست
خدا برایم شد یه تندیس
بت نپرستم اگر چه مستم
خراب افیون دل شکستم