ببین این مرگ بارانیم
توای بنیان ویرانیم
خلوص نیتم مانده
در این دوران بد نامیم
اگر از اوج به زیر افتم
به قعر چاه می خفتم
بدان هرگز فروشی نیست
وجود ارغوان من
اسیربند دیوانم
گرفتار غم هجرم
نمودن قاضیان غارت
مرا در دورهءنکبت
منم ایرانی ویران
اسیر دست بد دینان
چه غارت کردنم آسان
به عدل وحکم بد کیشان
تجارت کرده اند با من
که غارت کرده اند جانم
بدان از جان میگویم
که در ایران می مانم